کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی     نوع شعر : سینه زنی     وزن شعر :     قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)    

 پخش سبک   

عــزای جــواد الائــمّـه رسـیــده            ناله دارد مـادری قـامت خـمـیده

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)


*********************

در دلها گـشته به پا شور قیامت            یا حجّت بن الحسن سرت سلامت

زهرِ کینه زد آتش بر جسم و جانش            آزرده شد از جفا روح و روانش

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

*********************

ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء            زهـر جـفـا داده بر مولا واویلا

سر بر خاکِ حجرۀ غربت گذارد            با نـالۀ یا حسین جـان می سپارد

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

*********************

عطش شده غالب بر سبط پیمبر            گویا اشکش شد جاری درغم اصغر

شش ماهه ای که از رویِ دستِ بابا            با تیرِ سه شعـبه شد زائرِ زهـرا

واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء            کف می زد با نالۀ جانسوز مولا

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

در عـزایت ای گـل خـیـر الـنـسا            حضرت سلطان شده صاحب عزا

حُـبّ تو آغـشـتـه بـا آب و گِـلـم            نـام زیــبــای تــقــی ذکــر دلــم


گشته جاری اشک غم از دیده ها            در عـزایت یا جـواد ابنُ الرّضا

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

عشق رویت در سرشت عاشقان            کـاظـمـین تو بهـشـت عـاشـقـان

نــذر وادیِ غـمـت جـان و تـنـم            ســائـلِ بـابُ الــمــرادِ تـو مـنــم

حجت اللّهی و رکنِ عـدل و داد            یا جـواد و یاد جـواد و یا جـواد

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

ای فـدای روضـۀ جـانـسـوز تو            آهِ جـانـسـوز شــرر افــروز تـو

در میان حجـره ای در بـسته ای            تشنه و بی جان؛ دل شکـسته ای

زهـر کیـنه شعـله بر جانت زده            عــالـم از ســوز دلـت آتـشـکـده

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

ای به قـربـانِ تـو و سـوزِ دلـت            هـم دمـت گــردیـده آقـا قــاتـلـت

ای بـه قـربـان طـنـیـنِ یـا ربـت            فـاطـمـه یـا فـاطـمـه ذکـر لـبـت

روضه ات سوزی به سینه می دهد            اَشـهـدت بـوی مـدیـنـه مـی دهـد

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

نور هر قلبی ز خورشید ولاست            کاظمینت بهر ما چون کربلاست

شد عطش غالب به جسم و جان تو            یا حسین، ذکرِ لبِ عـطـشان تو

حـجـره ات گــردیـده وادیِ بــلا            زنـده شــد داغ شـهــیــد کـربـلا

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

*********************

او که لب تشنه به گودالِ شرف            داده جان بهر رسیدن بر هـدف

او که غـرق نیزه و شمشیر بود            نعره های قـاتـلـش، تکـبـیـر بود

او که پیش چشم زینب، خواهرش            جلوه گر شد بر سرِ نیزه، سرش

یا حسین و یا حسین و یا حسین (۲)

سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )

: امتیاز

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

شـاه مُـلکِ قـضا ادرکـنی          نـور چـشم رضا ادرکـنی

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی


واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

غـرق مِحـنت دلت شد آقا          هـمـسرت قـاتـلـت شـد آقا

رفـتـه تا سـما سـوز آهـت          خـانه ات شده قـتـلگـاهـت

یـوسـفِ غـریـب بـغـدادی          اَلعَطَش گفتی و جان دادی

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

از تو اِی افـتـخـار شـیـعه          روضـۀ کـربـلا شـد زنـده

جان دهی نور حقّ الیقـین          غـریبانه بر روزی زمین

ولی دیـگـر ز ظـلـم اعـدا          تنـت بی سـر نشد یا مـولا

جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

*************************************

بـسـوزد دل ارض و سـما          بـه یـاد غــربـت کــربــلا

حسیـن فـاطـمـه لب تـشنه          شد قـتـیـل شمشیر و دشنه

دشمـن و جـسارت واویلا          زیـنـب و اسـارت واویـلا

واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد

از تو اِی کـرم بر تو بـنده          روضـۀ کـربـلا شـد زنـده

مانده  اِی نـور حقّ الـیقـین          پیکرت سه روزی بر زمین

ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام

شاعر : منصور عرب نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک   

من که نـدانـستم آقا، قـدر زیـارت تو رو          نشه یه روزی که بیاد، به من بگی دیگه برو

بـبـیـن شـکـسته آمـدم ** به گـل نـشستـه آمـدم ** خـسـتـۀ خـستـه آمـدم


جوادی و ابن الجواد ** خیلی کارا ازت میاد ** دوست دارم خیلی زیاد

غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

******************************

میان حجره ای غریب، بدون یار و بی حبیب          ذکر لب خونیِّ تو، امن یجیب امن یجیب

زهر جفای همسرت ** آتش زده بر جگرت ** هیچکی نبود دور وبرت

تـشنۀ تشنه دل کـباب ** چرا نـدادن به تو آب ** ای پـسـر ابـو تـراب

غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

*****************************

یواش یواش داره میاد، ماه عزا غم حسین          آی نوکـرا آمـاده شیم، برا محـرم حسین

ماهی که دل رنگ خداست ** به غم وغصه مبتلاست ** روضه خوانش خود خداست

برای اونکه باوفاست ** غریب دشت کربلاست ** سر داره اما سرجداست

غریب آقام؛آقام آقام** غریب آقام؛آقام آقام (۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تغییر داده شد

تشنه تشنه دل کباب ** چرا ندادن به تو آب ** تنت به زیر آفتاب

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مخمس

بی نـوایم من نـوایم مـی‌دهـی؟           تـشـنـه‌ام آب بـقـایـم مـی‌دهـی؟

من مریضم تو شفایم می‌دهی؟           می‌کنی دل های غمگین را تو شاد


یا جـواد و یا جـواد و یا جـواد

تا دلـم تـنگ حـریـمت می‌شود           عاشق خُـلـق رحـیمت می‌شود

سائـل دست کـریـمت می‌شـود           من مریضم تو مرا هستی مراد

یا جـواد و یا جـواد و یا جـواد

ای مرا تو چشمـۀ خـیـر کـثـیر           من فـقـیرم تو کریمی بی نظیر

دست این افتاده از پـا را بگیر           کـز ازل بر درگـه تو سر نهاد

یا جـواد و یا جـواد و یا جـواد

مرهـمی بر جـان بـیـمـارم بده           شمعـی از بهـر شب تـارم بـده

بـــرگــۀ آزادی از نــارم بــده           تو شـفـیـع ما سوائی در معـاد

یا جـواد و یا جـواد و یا جـواد

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : جعفر ابوالفتحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

دستش همیشه بـاز و خداوند جود، بود            روی لب ملـک ز ثـنـایش سـرود، بود
تـنـهـا دلیـل خـلـقـت هر آنچه بود، بود            عرش خـدای عـز و جل را عمود، بود


عـالـم ز درک مـرتـبـتـش کـل روز را            نزد مـقـام و منـزلـتـش در سـجـود بود
با اینکـه از عـوام فـقـط نـاسـزا شـنـیـد            روی لبـش هـمیشه سـلام و درود، بود
مولا مدال و رتبه ای از شاه طوس داشت
از هر شعاع پرتوی شمس الشموس داشت
در عصر خویش والی نـور و امام شد            قـائـم مـقـام حـضـرت خـیــرالانـام شـد
فرقی نداشت؛ با همه "طی اللسان" داشت            با نوح و کوه و روح و ملک همکلام شد
هر ذره از وجـود خودش را فـدا نـمود            تا اینکه نزد شهـر "هـو الحق" بنام شد
آنقدر روح پاک وشریفش مبارک است            در کـاظـمـیـن، بـانـی "دارالـسـلام" شد
"مولای کل مومن" و ایمان محض بود
عـالم تمام جـسم، و او جـان محض بود
کـم های نطـق بی مثلـش ازدیـاد داشت            در اوج غم دلی شعف انگیز و شاد داشت
حـبـل اللهـی که تا به خـدا امتداد داشت            حالـی عجیب مـوقـع هـر بـامداد داشت
آنــقـدر دلــبــری ز خـلایـق نـمـود کـه            جا در میان "صحن عزیز" فؤاد داشت
از لطف آن خـزانـۀ غـیـبش جـواد بود            مال و منال و در و گوهر هم زیاد داشت
اما هـمیـشه از کـرمـش بـذل مـال کرد
مردم "الف و قامت خود مثل "دال" کرد
تـشنـه مـیـان حـجـره به دنبـال آب بود            هـر دم به یاد طفـل رضیـع ربـاب بود
وقتی ز زهـر کـینه دلش پاره پـاره شد            قـلـبـش برای حضرت زینب کباب بود
آن لحظه که نوای "حسن جان" از او دمید            رنگی نداشت بر رخ و در اضطراب بود
مثل حسن غریب و جگرسوز کشته شد            مثـل حـسیـن زیر جـبـیـنـش تـراب بود
صد شکر نیزه‌ای به دهانش نخورده بود
صد شکر خیزران به لبانش نخورده بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وقتی که رقص و هلهله کردند پشت در            قـلـبـش برای حضرت زینب کباب بود

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حمید کریمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻦ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﻥ ﺭﻫﺴﭙﺭﻡ          ﺻﺪﻑ ﻋﺼﻤﺖ ﺩﺭﯾـﺎﯼ ﻭﻻ‌ ﺭﺍ ﮔـﻮﻫـﺮﻡ
ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﯾﺰﻩ ﺧﻮﺭ ﺟﻮﺩ ﻣﻨﺴﺖ          ﻧﻬـﻤـﯿـﻦ ﺣﺠّـﺖ ﺣﻖ ﻣـﺎﯾـۀ ﻓـﺨـﺮ ﺑـﺸـﺮﻡ


ﭘـﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﭘـﺪﺭ ﻫـﻤـﺴـﺮ ﻣـﻦ کـرد شـهـیـد          ﮐﺰ ﻏﻤﺶ ﺷﻤﻊ ﺻﻔﺖ ﺳﻮﺧﺖ ﭘﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ ﺧﻂ ﭘﺪﺭ          ﺩﺍﺩ ﺯﻫــﺮﯼ ﮐـﻪ ﺷـﺪﻡ ﭘـﯿـﺮﻭ ﺧـﻂ ﭘــﺪﺭﻡ
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺟﮕﺮﻡ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ آﺏ ﻧﺪﺍﺩ          ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﮐُـﺸﺖ ﻣﺮﺍ ﻫـﻤـﺴﺮ ﺑـﯿـﺪﺍﺩ ﮔـﺮﻡ
آﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﻣﻦ ﺗـﺎﺯﻩ ﺟـﻮﺍﻥ          ﮐﺎﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺠﺮﻩ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺧﺒﺮﻡ
ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻣـﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﻦ ﻫﻢ          ﭘــﯿــﺮﻭ ﻣــﺎﺩﺭ ﻭ آﻣــﺎﺩﻩ ﺑــﺮﺍﯼ ﺳــﻔــﺮﻡ
ﻭﻗـﺖ ﻣُـﺮﺩﻥ ﭘـﺪﺭﻡ ﭼـﺸـﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ          ﻣﻦ ﻫـﻢ ﺍﯾﻨﮏ ﺑـﺨـﺪﺍ ﭼـﺸـﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘـﺴﺮﻡ
ﭘـﺴـﺮﻡ ﺭﺍ ﺑـﮕـﻮ ﺍﯼ ﺑـﺎﺩ ﺻـﺒـﺎ ﺯﻭﺩ ﺑـﯿــﺎ          ﮐـﻪ ﻣـﻦ آﻣــﺎﺩۀ ﺭﻓــﺘـﻦ ﺑـﻪ ﺩﯾــﺎﺭ ﺩﮔــﺮﻡ
ﮔــﺮﯾــﻪ ﮐـﻦ ﺷــﯿــﻌــﻪ ﮐـﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺳــﺘـﻢ          ﭘﺎﺭﻩ ﭘـﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺯﻫـﺮ ﻫـﻼ‌ﻫـﻞ ﺟﮕـﺮﻡ

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ایمان کریمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

اول راه، غزل داغ و پریشان بشود…!           بیت بیت غزل از داغ تو بی جان بشود

روزها فکر من این است و همه شب سخنم           که چرا بیت خودت؛ بهر تو زندان بشود؟


مرغ باغ ملکوتی و زمین جای تو نیست           پس عجب نیست مقامات تو کتمان بشود

خواست قـتل پدرت پاک شود از اذهان           دخترش را به تو داده ست که جبران بشود

بلکه یک گرگ صفت آمده تا در حرمت           پـشت آقـایـی بـی حـد تو پـنـهـان بـشـود

ام فضل است و یا شمر، چه فرقی دارد؟           خواست با تشنگی ات درد، دو چندان بشود

کـربـلایی شده ای لحـظه آخـر ز درون           زهـر نـیـزه ست اگر وارد میدان بشود

فرق دارد غمت اما؛ ز غم و داغ حسین           کـفـتـری کو بـرسد؛ سایه ایشان بشود؟

غزلم گرچه پُر از زخم؛ ولیکن ای کاش           مـرهـم زخـم دل شـاه خـراسـان بـشـود

: امتیاز

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ایمان کریمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

در این آشفته حالی در دل حجره قدم می‌زد          و تاریخ این سری داغ عظیمی را رقم می‌زد

خدا باید تو را مدحت کند، این کار شاعر نیست          چرا که دست و پا بسته ز تو شاعر قلم می‌زد


تمام روزهای بودنت پُر بود از مضمون          وجودت روی قلب عالمی هر شب علم می‌زد

و جبرائیل در عرش خدا پیش ملائک تا          دم صبح از نگاه سبز زهرائیت دم می‌زد

غریبی آنقدر که طعنه های همسرت آن روز          مسلّم طعنه بر سوز و مرارت های سم می‌زد

تو حال تشنه ها را خوب میدانی، که مداحی          گریزی از مصبیت های تو سمت حرم می‌زد

حرم؛ آری همانجایی که می گویند در صحرا          زنی فریاد می زد واحسینا، لطمه هم می‌زد

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید جواد میر صفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

و جنس درد تو از جنس روضۀ حسن ست         غریب خانۀ خود! غربت تو در وطن ست

چگونه و به چه قـیدی؟ چه نـام باید داد؟         به ام فضل و به جعده اگر رباب زن ست


زبان به شکوه گشوده ست زهر و می داند         که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن ست

همیشه خون جگر نقش بسته بر دل تشت         چنان که زینت هر باغ، سبزی چمن ست

اگـر چه با حـسـن افـتـاده روی درد دلت         ولی حسین هم این بین با تو هم سخن ست

گریـز روضه اگر ناگـزیر از غـم اوست         حـدیث اشـک و غـم دیـدۀ اباالحـسن ست

شـدنـد بـر تـن تـو سـایـبـان کــبــوتــرهـا         هـنوز روی زمین، آفـتـاب، بی کـفـن ست

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : غزل

زهر به جان زد شررم ای پدر           سوخت ز پا تا به سرم ای پدر

جواد مظلوم تو از دست رفت           نـمـانـده دیـگـر اثـرم ای پــدر


من که غریبانه زدم دست و پا           مگر تو گـیری به برم ای پدر

شـمـع شـدم آب شـدم سـوخـتـم           لختۀ خـون شد جگـرم ای پدر

حجـرۀ دربـسته مرا شد قـفـس           ریخت همه بال و پرم ای پدر

کاش که می‌بـود به بـالای سر           ایـن دم آخـر پـســرم ای پــدر

یار؛ مرا کـشت به فصل شباب           زد به جگـر نـیـشـتـرم ای پدر

تـشنـه‌ام و به یـاد جـدّم حـسین           اشک‌فـشان از بصرم ای پـدر

با نـفـس « مـیـثم » دلـسـوخـتـه           ریخت به دل‌ها شررم ای پدر

: امتیاز

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

ای خـدای جـود ای جـودِ خـدا           مقصد مخـلوق و مقصود خـدا

خاک کـویت مُهـر ارباب کرم           ریـگ جـویت دُرّ نـایـاب کـرم


کـاظـمیـنـت کعـبۀ بیت الحرام           آسمان ها را مطاف صبح و شام

ما همه عـبدیم و تو خیر العـباد           مـا گـدا و تـو جـواد ابن جـواد

ای تـرابت طیـنـت مـاه رجـب           ای جـمـالـت زینت مـاه رجـب

ماه گردون سائلت را دستبوس           آفـتـاب دیـدۀ شـمـس الـشّمـوس

خـلـق عـالـم آشـنـای جــود تـو           جـود مـحتاج و گـدای جود تـو

چهره ات چون روز شب را نور داد           عـاشـر مـاه رجب را نـور داد

تو رضا را گـوهـر یکـدانه ای           نـازنـیـن ریـحـانۀ ریـحـانـه ای

پیش جود تو کـرامت زنده شد           با وجـود تو امـامت زنـده شـد

ای درخـشـیـده میان دو عـلـی           ای ولـیّ حـقّ و باب سـه ولـی

کـیست مانند تو در دور زمان           بر پدر کُـشته دهـد حـرز امان

عفو از عفوت به غـیرت آمده           جود از جودت به حـیرت آمده

عفو جزئی از وجود چون تویی           جود می نازد به جود چون تویی

نور علمت دل ز عـالم می برد           هوش از یحیی ابن اکثم می برد

این تویی با آنهمه قدر و جلال           در سنـین کـودکی پـیـر کـمـال

سر کشان علم سر کوبت شدند           عـالـمـان دهر مغـلـوبت شـدند

تا تو در محفل کنی طرح سؤال           پوراکثم کودکی گنگ است و لال

ایکه پیش از دل تو در دل زیستی           وصف تو گـفـتم نـدانم کـیستی

شمس هـشتم را سـرو سیـنهای           چـارده مـعـصـوم را آئـیـنـهای

پیـشـتر از خـلـقـتت بودی امام           بـر تو و بر خـلقـتت بادا سلام

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

خـلـق عـالـم آشـنـای جــود تـو           جـود مـحـتـاج گـدای جـود تـو

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

ای عرش، خاک پای تو یا حضرت جواد            جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد

دل مـهـبـط ولای تو یا حضرت جـواد            قـرآن پُـر از ثنای تو یا حضرت جواد


مـدّاح تـو خـدای تو یـا حضرت جـواد

جان جهـان فـدای تو یا حضرت جواد

در حُـسن تو فـروغ خـدا موج می‌زند            آیات جود و لطف و عطا موج می‌زند

در خُـلق با صفـات، صفا موج می‌زند            در طلعـتت جـمال رضا مـوج می‌زند

راز و نیار و ذکـر و دعا موج می‌زند

در صحن با صفای تو یا حضرت جواد

تو کـیـستی؟ فـروغ خـداونـد سـرمدی            فـرزنـد فـاطـمـه ثــمـر قـلـب احـمـدی

جـان مجـسّـم اسـتـی و روح مجـرّدی            دیـن را مـؤیّــدی و خــدا را مـؤیّــدی

ابـن الـرّضـای اوّل و سـوّم مـحـمّـدی

ایمان بود رضای تو یا حضرت جواد

جـود و کـرم دو سـائـل باب کـرامتـت            بر نه فلک حکـومت و در دل اقامتت

در روز حـشر چشم قیامت به قـامتت            از کـودکـی به دست، لـوای امـامـتـت

بر مـلـک بی حـدود الـهـی زعـامـتـت

خود چیست اقتضای تو یا حضرت جواد

عـلـم تو فـوق عـلم تـمامیِّ عـالـم است            در شرح علم و دانش تو وصف ما کم است

عاجز به پیش نطق تو صد پور اکثم است            گـفـتار تو تمام چو آیـات محـکم است

هر جمله ات حیات دو صد پور مریم است

ای حرز جان، دعای تو یا حضرت جواد

پایت به فرش و زینت عرش معظّمی            در کـودکـیـت پـیـر اسـاتـیـد عــالـمـی

احـیـاگـر هـزار مـسـیـحـا به هر دمی            آری نـهـم وصـیِّ رســول مـکــرّمــی

ابـن الــرّضــای اشـــرف اولاد آدمـی

خـلـقـت بود برای تو یا حضرت جواد

مأمون ذلیـل عـزّت و جـاه و جلال تو            قـدر و جـلال و منـزلـتـش پـایـمال تو

قـرآن گـواه دانش و عـلـم و کـمـال تو            پـیـدا بـود جــمـال خـدا در جـمـال تـو

جنّت شکـوفه ای بود از یک نهـال تو

هستی بود عطای تو یا حضرت جواد

با آن جلال و عزّت و قدر و کمال و جاه            گـردید بر تو خـانـۀ در بـسته قـتـلگـاه

شد هـمـسـر تو قـاتـلـت ای حجّـت اله            در موسم جوانی، بی جرم و بی گـناه

شــد قـسـمـت تـو زهــر جـفــا آه آه آه

از یـار بی وفـای تو یا حضرت جـواد

در بین حجره سوختی و دست و پا زدی            وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی

هنـگـام مـرگ نـالـۀ به یاد رضا زدی            از اشگ دیده زخم درون را دوا زدی

در بیـت خـویش نـالـۀ واغـربـتـا زدی

کی بود این سزای تو یا حضرت جواد

دنـیـا نـدیــد بـعـد پــدر شــادمــانـی‌ات            پـیـوستـه بود غـصّه و درد نـهـانی‌ات

تـا شـد خـمـوش زمــزمـۀ آسـمـانی‌ات            قاتل گریست بر تو و بر نوجـوانی‌ات

در قلب «میثم» است غـم جـاودانی‌ات

سوزم من از عزای تو یا حضرت جواد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمامی سایت ها حتی سایت نخل میثم « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

در خُـلق با صفـات، صفا موج می‌زند            در طلعـت جـمـال رضا مـوج می‌زند

با آن جلال و عزّت و قدر و جلال و جاه            گـردید بر تو خـانـۀ در بـسته قـتـلگـاه

در تمامی سایت ها حتی سایت نخل میثم بند آخر بصورت ناقص آمده است لذا برای رفع این نقص مصرع آخر اضافه شد

در قلب «میثم» است غـم جـاودانی‌ات            سوزم من از عزای تو یا حضرت جواد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خـواهـر نداشتم که پـرستاری‌ام کند            مـادر نـداشتـم که مـرا یـاری‌ام کـند

این بی كسی خلاصه به بی مادری نشد            بـابـا نـبـود رفـع گـرفـتـاری‌ام کـنـد


تنهـا جـفـای هـمـسر من قـاتـلـم نشد            اصلاً کـسی نبـود که دلـداری‌ام کند

جود مرا به زهر جفایش جواب داد            نیّت نـداشت ایـنکـه وفـاداری‌ام کند

در خـانه ام محـاصرۀ دشمـنان شدم            یک یار نیست تا که علمداری‌ام کند

دیگـر کسی به داد دل من نمی رسد            باید اَجـل بیـاید و غـمخـواری‌ام کند

سوز عطش مرا به دل قـتلگـاه برد            هادی کجاست چـارۀ بیـماری‌ام کند

جان دادم و کسی به روی سینه‌ام نبود            یـاد حـسـیـن وقت بـلا یـاری‌ام کـند

رأسـم جـدا نـشد که مـیـان اسـیـرها            بـالای نـیـزه شـاهـد بـازاری‌ام کـند

با سُّـم اسب، پـیـکـر من آشـنـا نـشد            خونم نریخت تا همه جا جاری‌ام کند

طاغوت از مبارزۀ من امان نداشت            عمری ز کینه خواست دل آزاری‌ام کند

مهدی بیا که تـازه شده داغ فـاطـمه            بـا قـامت خـمـیـده عـزاداری‌ام کـند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

همراه دست و پا زدنم هـلهله کـنان            با پای کوبی اَش طلبِ خـاری‌ام کند

نعش مرا به مکر و اهانت به بام بُرد            یک لحظه هم نخواست نگهداری‌ام کند

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سیدهاشم وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گرچه پیـدا سـوز غـمـهایم ز آه من بود           آگـه از غــم هـای پـنـهـانـم الـه من بـود

آب شد از آتش زهر جفا جانم چو شمع           سوختم سر تا به پا و حق گواه من بود


از ستم بر گـلـشن جانم شرر افكـنده اند           خود نمیدانم چه تقصیر و گـناه من بود

(دشمن از دشمن نبیند آن چه من دیدم ز دوست)           همسر من قـاتـلـم شد حق گـواه من بود

گرچه این بیدادگـر بیداد بر من می كند           روز محشرحضرت حق داد خواه من بود

می زند سوسو اگرچه شمع عمر من، ولی           اخـتـر سُـرخ شهادت در نـگـاه من بود

هاتف غیبی بشارت می دهد بر اهل نور           بعد شام غـم ظهـوری در پگـاه من بود

قتلگاه مادر من گر كه شد در پشت در           حـجـرۀ در بـستـۀ من قـتـلـگـاه من بود

ای شهادت دیر كردی زودتر از در درآی           چون ز جنّت فاطمه چشمش به راه من بود

گرچه من سیمرغ قاف عرش بودم از ازل           قـبـلـه گـاه اهـل دیـن آرامـگـاه من بـود

هركه با اشكـش مُزیّن می كند بـزم مرا           ای «وفائی» روزمحشر در پناه من بود

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

گه ز پـا اُفـتـم و با آه جـگـر می خیزم            گه نشیـنم وسط حجـره و بر می خیزم

دل من با جگر خون شده عادت کرده            مثل هر روز که با سوز جگر می خیزم


نـگـرانِ نَـفَـسِ سوخـتـه ام نیست کسی            تشنه جان بازم و دنیای دگر می خیزم

به گـمانم دگر این عـمـر وصالی ندهد            در جـوانـی ز پی بـار سـفـر می خیزم

قتلگاهم شده این حجرۀ در بسته حسین            گرچه بی نیزه و شمشیر و سپر می خیزم

به جوانیِّ علی اکـبرت ای جـدّ غریب            وقت رفـتن به تماشای پـسر می خیزم

به امــیـد نـفـس آخــر و دیــدار اجــل            گاه در بستر خود دیده به در می خیزم

یاد پهلـوی شکسته کـمرم را خـم کرد            گه از این دنده به پهلوی دگر می خیزم

من که در کودکی یک بار زمین افتادم            گاه چون فـاطمه با درد کمر می خیزم

با خـروج پـسر فـاطمه هنگـام ظهـور            هـمـره منـتـقـم فـاطـمـه بر می خـیـزم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بعد هر نـالۀ جانسوز که اُفـتم ز نَفَـس            بـاز از هـلـهـلـه چـنـد نـفـر می خـیزم

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

ما خـشـكـسالـیـم و شـما بـاران مـایی            دریـای لطف و فـضل بی پایان مایی

وقتی كه اسم فاطمه روی لب ماست            بـوی تو می آید، یـقـیـن مهـمان مایی


شاگرد درس تو كرامت پیـشه گان اند            اسـتـاد درس مـكـتـب عـرفـان مـایـی

هر كس كه باشد منكرت پست است اما            من مطـمـئـنـم این كه تو، قـرآن مایی

آن كس كه با تو رفت بیـراهـه نرفته            در كـشـتـی فـیـض خـدا، سكّـان مایی

از لطف و احسان شما، از علم و جودت            بی پرده می گـویـم شما ایـمـان مـایی

تـو در دل خـوبـان عـالـم جای داری            زیـرا كه نـور دیـدۀ سـلـطـان مـایـی

چـشـم و چـراغ هـشـتمین ماه خـدایی

یعنی كه فرزند علی موسی الرضایی

آن قدر كه چشمان زیبای تو ناز است            مانند سجاده به طاق عرش باز است

وقتی كه اسم تو می آید آسـمان هم...            با ذكر نامت غرق در سوز و گداز است

یـك دو قـدم بـردار كه عـالـم بـبـیــنـد            خاك زمین از گام هایت دل نواز است

روز قـیـامت می شود فـهـمید این را:            هركس كه قدری با تو باشد سرفراز است

ما را هم از حال دعایت جرعه ای ده            آقـا امـامت كـن بیا وقـت نـمـاز است

مرغ سحر دیشب تمام ذكرش این بود            نام جواد از روز اول چاره ساز است

وقتی كه تو رو به خـدا غرق دعایی            انگـار كه حـیدر كـنار جـانـماز است

مـا را بـخـر تا كه بـرای تو بـمـانـیـم

روزیِّ مان كـن تا گـدای تو بـمـانـیـم

در هر نگـاه تو صفا را می توان دید            قطعاً علی موسی الرضا را می توان دید

در نـیـمـه شـب هـای خـدایـیِّ تـو آقـا            هر شب سرشك ربّنا را می توان دید

آقا به جان نوكـرانت كـفـر این نیست            در چشم های تو خـدا را می توان دید

دست گدا وقتیكه سوی تو دراز است            لطف امـام مجـتـبـی را می تـوان دید

هر شب كنار سفره ات خضر و كلیم اند            چون حضرت خیرالنسا را می توان دید

عـالـم فـقـیـر دست هایت هست زیـرا            در خـانـۀ تـو انـبـیـا را می توان دیـد

از آسـمـان كـاظمـین از روی گـنـبـد            گـلـدسته های كـربلا را می توان دیـد

از صحـن تو تا كـربـلا یـك راه دارد

یـك جــاده ای كـه نـام ثــارالـلـه دارد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سیدهاشم وفایی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هر که در عشق و وفا پابند نیست            با امید و عـشـق خـویشاوند نیست

نیـست او را بـا خـدا پـیـوسـتـگـی            هرکه را با مهـر تو پـیـوند نیست


تــو جــوادی و نـدیــدم ســائــلــی            کز عـطا و جود تو خـرسند نیست

چیست جز افسوس و حسرت قسمتش            بر شما هر کـس ارادتـمـنـد نیست

در رهت هـر کس نهد پا با یقـیـن            در غم مال و زن و فـرزند نیست

از کـریـمان، سـائلان، پـرسیـده ام            هیچ کس چون تو سخاوت مند نیست

بـهـتـریـن راه نـجـات مــا تــوئـی            هیچ حرفی بهتر از این پند نیست

خـوب می دانـد «وفائی» جـز شما            تـا خـدا دیـگـر پُـل پـیـونـد نیـست

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مخمس

حـجّـت کـبــریـا امــام جــواد           کـعــبـۀ انــبــیــا امــام جــواد

قــبــلــۀ اولــیــا امــام جـــواد           بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد


بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تـو ابـالهــادی و ابـاالکــرمی           تـو کــلـیـم‌الـلـه مـسـیـح دمـی

تو مقام و تو حجر، تو حرمی           تـو مراد همـه، تـو باب مراد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تــشــنــۀ کــوثــر ولای تـوأم           سرفـرازم که خـاک پای توأم

سـائـلـم؛ ســائـل گــدای تـوأم           دامنت را ز کف نخـواهم داد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

نـــالــه و اشـــک و آه آوردم           گـرد عـصـیــان ز راه آوردم

بــه حــریــمــت پــنـاه آوردم           کـرمت را نـمـی‌بــرم از یــاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تـو ز عــالـم گـره‌گـشـایـی تو           تو امـامـی، تو رهـنـمـایی تو

تـو عــزیـز دل رضـایـی تـو           که رضا بر لب تو بوسه نهاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

ای به دست تو باز، مشکل من           یـاد رویـت چـراغ محفـل من

کـاظمـیـن تــو قـبـلــۀ دل من           کعـبۀ دل ز جـان سلامت بـاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تـو جـوادی و سـائـلـت عـالـم           کـمـتـرین سـائـل درت حـاتـم

ای فــدای کــرامــتـت گــردم           قـدر من کم، عـنایت تـو زیاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تو جـواد و پـدر امـام رئـوف           جود کرده به خاک پات وقوف

لطفت افزون‌تر از حروف و الوف           بلکـه وصفت فراتـر از اعداد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

حیف کز حق خود شدی محروم           مثـل اجـداد طاهـرت مـظلـوم

کرد یارت ز زهر کین مسموم           شـرر زهـر در دلــت افــتــاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تو که سرو ریاض دین بودی           تو که خود باغـبان دین بودی

در امامـان جـوان‌تـرین بودی           از چه شد یار مار و زهرت داد؟

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

تو که بر جسم دین روان بودی           تو که توحیـد را نشـان بودی

به چه تقصیر تشنه جان دادی؟           رفت آهـت بـر آسمان ز نهاد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

دل میثم هماره سـوزد از این           کـه نـهـادنـد ای ســلالـۀ دیـن

بدنت را ز کین به روی زمین           مثـل جـدت حـسیـن از بـیـداد

بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بدنت را سه روز روی زمین           مثـل جـدت حـسیـن از بـیـداد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

ای ز روی تو روی حق پیدا            آفــتــاب قـــدیـــمـــی دنـــیـــا

ای که دریاست پیش تو قطره            ای نـمـی از کـرامـتـت دریـا


ای مــسـلـمـان چـشـم تــو آدم            شـده روی تــو قــبــلــۀ حــوا

ای به طفـلی فـقـیه هر مرجع            ای امــام تـــمــام عــالــم هــا

به گـمانـم که حضرت موسی            نامتـان را نـوشته روی عصا

یا که اصلا مـسیح وقـت شفـا            مـی بـرد یـا جـواد نـام تـو را

این همه جود و فضل و احسان را            ارث بردی ز مـادرت زهـرا

بـا گـدایـیِ تـو بـزرگ شـدیـم            یـا عـلـی اکـبـر امــام رضــا

روز اول که یـادمـان کـردنـد

ریـزه خـوار جـوادمان کردند

جود و بخشش برای تو هیچ است            کـل عالم ورای تو هیچ است

بـاغ جنّت به آن همه عظمت            پیش صحن و سرای تو هیچ است

از روایـات عـشـق فـهـمـیـدم            جان عالم به پای تو هیچ است

معـجـزات مـسیح و کـار شفا            در حضور دعای تو هیچ است

این بـلـنـدی خـاک تـا افـلاک            پیش گلدسته های تو هیچ است

دیـن ما بـنـدگـی مـا هـمـه اش            به خدا بی ولای تو هیچ است

کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه            همه پیش صفای تو هیچ است

بیش از این مـدح تو نمی دانم            شعر من در ثنای تو هیچ است

ای امـام جــوان اهـلُ الـبـیـت

قــمــر آســمـان اهـلُ الـبـیـت

دل ما غرق در عنایت توست            تـشـنـۀ بــادۀ ولایـت تـوسـت

در هـمان کـودکی امـام شدی            این خودش برترین لیاقت توست

این که زهـراست مـادرت آقا            به خدا بهترین سعادت توست

روز مـحـشـر تـمـامـیِ عـالـم            دست بر دامن شفاعت توست

از درت خلق دستِ پُر رفـتند            جود و بخشش همیشه عادت توست

هرکه یک بار شد نمک گیرت            تـا ابـد بـنـدۀ کـرامت تـوست

کاش می شد که در حرم بودم            در شبی که شب شهادت توست

هــمـسـرت قــاتـلـت شـده آقـا            این خودش راز سخت غربت توست

همسرت پیر و مـو سفیدت کرد

در جـوانی تو را شهـیـدت کرد

گـوشۀ حجـره بی صدا بودی            به غـم و غـصه مبـتـلا بودی

جگـرت سوخت، با لب تشنه            چون جگر گوشۀ رضا بودی

چـقـدر زود پـرپـرت کـردنـد            تــو امــام جــوان مــا بــودی

موقـع دست و پـا زدن قـطعاً            یـاد گـــودال کــربــلا بــودی

یـاد غـم های عـمـه ات زیـنب            یـاد طـفـلان بـی نــوا بــودی

یاد طـفـلـی که تا پـدر را دید            گـفـت بابای من کجـا بـودی؟

دخـتـرت را ببر که پیـر شده

رفـتـنـم مـدّتـی ست دیـر شده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

از مــیــان تـــنــور آمـــده ای            یا که بر روی نیزه ها بودی؟

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد کاظمی نیا نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

از عبورت حضور می ریزد           به تن کوچه "طور" می ریزد

شور شیرین با تو بودن هاست           که به شعرم شعـور می ریزد


تا که لب باز می کـنی انگـار           از لـبـانـت زبــور مـی ریـزد

هر دم از عـصمت مقـام شما           آیـه هـای طـهــور مـی ریــزد

هر کجا ذکـر خـیـرتـان باشد           به سـرم کـوه نــور می ریـزد

این سلیمان آل  فـاطـمه است           دانه ای پـیـش مـور می ریـزد

گر نگاهی به ما کنی،حق هم           ظـلـمـتم را به دور می ریـزد

باطن "یا جواد" ، "یا رب" است           قدر"سرّ" از "ظهور" می ریزد

حُـب تــو در نـهــاد هـا آقــا !

ای جـــوادِ جـــوادهـــا آقـــا!

دل مــا جـــام بــــاوری دارد           خُـمـرۀ عـشـق پـروری  دارد

بـاده از دسـتـرنـج می نـوشیـم           نـان مـا طـعـم نـوکـری  دارد

حُب که باشد مباح مستحب است           عـشق، احـکـام دیگـری دارد

عَـمـلَـم کـم، تـفـضّلت بـسیـار           لـطـف تـو نـابــرابــری دارد

اصـل پـیــونـد مــا بـه آل الله           ریـشـه در شیـر مادری دارد

سـومـیـن "یـا مـحــمـد"دنـیـا!           با تو دل حـال بـهـتـری دارد

مکه تا طوس شد قـدمگـاهت           عشق، وسعـتی سراسری داد

کـاظمینی شدم خـدا را شکـر

کـربلایـی شدم خـدا را شکـر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت قافیه در بیت برگردان تغییر داده شد

کـاظمینی شدم خـدا را شکـر           کــربـلایـی شــدن دری دارد